جدول جو
جدول جو

معنی محمد طاهری - جستجوی لغت در جدول جو

محمد طاهری
(هَِ)
ابوبکر محمد بن محمد بن اسماعیل طاهری. وی از ابوحفص بن شاهین روایت کرده است. او از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
ابوالقاسم عبدالله بن حسین قسامی حنبلی طاهری. وی از ابونصر رسی روایت میکند و منسوب به حریم طاهری است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
یکی از شعرای ایران است. از اوست:
چو ترک سرکش من مایل شراب شود
ز تاب عارض او مرغ دل کباب شود.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ)
ابوالحسن علی بن عبدالعزیز بن حسن بن محمد بن هرون بن عصام بن رزیق بن محمد بن عبدالله بن طاهر بن حسین بن مصعب طاهری. وی از ابوبحر محمد بن حسن بن کوثر واحمد بن جعفر بن سلم و ابومالک قطیعی و جز آنان روایت کرده است. در شوال سال 486 هجری قمری درگذشته است. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’). رجوع به ابویعلی احمد طاهری شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ ری ی)
محمد بن احمد بن محمد دندانقانی متولد در 336 هجری قمری و متوفی در 429 هجری قمری مردی عالم و زاهد و واعظ و محدث و از شاگردان ابوعلی زاهر فقیه سرخسی است. وی فقه و حدیث را نزد ابوعلی فرا گرفت و از این روی او و فرزندش ابوالقاسم به زاهری شهرت یافتند. از استاد خود ابوعلی زاهر و جمعی دیگر از مراوزه (مرویان) مانند ابوالعباس احمد بن سعید معدانی و ابوالقاسم بن محمد مفسر نیشابوری نقل حدیث کرده است و فرزند وی ابوالقاسم زاهری و همچنین ابوحامد احمد بن محمدشجاعی و ابوالفضل محمد بن احمد بن ابی جعفر طبسی و دیگران از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی). و رجوع به زاهری اسماعیل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ مِ)
دهی است از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار، واقع در 61هزارگزی شمال خاوری گاوبندی با 89 تن سکنه. آب آن از چاه و باران و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
ابوجعفر محمد بن حازم بن عمرو. شاعری لطیف طبع و کثیرالهجاء بود و جز مأمون عباسی کسی را مدح نکرد و در بصره بدنیا آمد و در همان شهر تحصیل کرد و سپس در بغداد سکنی گزید. در حدود 215 هجری قمری در همین شهر درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 879). و رجوع به البیان و التبین ج 2 ص 255 و 131 شود، سخت دویدن ناقه. بأی. کوشش نمودن در دویدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، عجب. شگفت: و منه قوله عمر فی طلحه (رض) : لولا بأو فیه، بلند گردیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بأی
لغت نامه دهخدا
(جَ)
ابواحمد محمد بن جعفر بن محمد بن عصمه کاجری. وی از اباسهل هارون بن احمدالاسترابادی و اباجعفر محمد بن عبدالله الفقیه الهندوانی و ابالفوارس احمد بن محمد جمعهالنسفی و دیگران حدیث شنید. ابوالعیاذ المستغفری از او روایت دارد. وی در رجب سنۀ 411 درگذشت. (انساب سمعانی ورق 470 الف)
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن سعد بن منیع زهری کاتب واقدی، مکنی به ابوعبدالله. از فضلای برجستۀ زمان خود بود و مدتی به مصاحبت محمد بن عمر بن واقدی پیوست و کتابت او کرد و بدو شهرت یافت و او را جز طبقات کبیرمعروف، طبقات دیگری است صغیر. وی ثقه و صدوق بود. گویند کتابهای واقدی نزد چهار کس فراهم شد نخست کاتب وی محمد بن سعد بود. وی حدیث و فقه و جز این دو بنوشت. در سن شصت ودوسالگی درگذشته است و در مقبرۀ باب الشام دفن شده. (از وفیات الاعیان ج 2 ص 85). و نیز رجوع به ابن سعد ابوعبدالله محمد بن سعد و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
ابومحمد جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن اسماعیل بن ابراهیم بن مصعب بن رزیق بن محمد بن عبدالله بن طاهر بن حسین طاهری. وی از ابوالقاسم بغوی و یحیی بن صاعد و محمد بن عبدالله مستعنی روایت کرده است و ابوالحسن عنیقی و ابوطالب بن عساری از او روایت دارند. او مردی ثقه بود در شوال سال 383 هجری قمری درگذشته است. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
لغت نامه دهخدا
بقعه ی محمد طاهر در جاده ی کیاکلای قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی